توضیحات: نجف به کربلا، اربعین 95
یک اربعین بی تو..
نپرس از این گیسوانی که سفید شده، این قامتی که خمیده، این صدایی که گرفته.
من آیینهی تمامنمایِ تو شده بودم توی کوفه، توی شام.
همه میگفتند: «این حسین است در آیینهی تأنیث».
آیینهی تو شدن سخت است. این سفیدیِ گیسو، این چشمهای کمسو، این خمیدگیِ قامت از بار همان رسالت است.
من رسولی از میقات برگشتهام برادر!
با الواحی از آیههای درد و صبر و ایستادگی.
اربعینم تمام شد. بر زینبِ_تو چهل روز گذشته است…
باورم نمیشود…..چهل روز بی تو
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب