این قوم نینوای تو را مشق می کنند

توضیحات: پیاده روی اربعین 95

خرج تو می کنم دلتنگی هایم را ، به امید دیدار کربلای تو

من دلم نازک است و زود می گیرد…
اما ایمانم اگر به چیزی بند کند ، دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند ؛
ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود …
وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد …
وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست …
آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت!
و دلم قرص می شود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باز زیارت کرده ام…
وقتی که نسیم ، اشکهایم را نوازش می کند…
به خودم تلقین می کنم که تو صدایم را شنیده ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته ام فرستاده ای…
من به همین چیزها دل خوش کرده ام و گرنه که تا بحال از غم دوریت …
دلم به حال خود می سوزد…
دلم می سوزد که نمی توانم از نزدیک بـــبـــویـــمــت…

‍‍بیــــــــــــابان هــــمـ که باشـــــے

“حســــــــین” آبادت مے کنـــــــــــد

قطعـــــه اے از بهشــتـــــــت مے کنــــد

درســـت مثـل:

“کربــــــــــــــــــــــــــــــلا”

ـآه ای کربلا!!!
ـچقدر تو بی وفایی…
ـنه وفا کردی به عباس..
ـو نه به این دل پر احساس…
(بازمن از اربعین جاماندم)
زهرامحمدی

وبلاگ دجال ستیزان